۲. روز بعد وزیر صمت بهشدت انتقاد میکند که وزارت نیرو بدون هماهنگی با وزارت صمت این تصمیم را گرفته و خلف وعده کرده است.
۳. یکروز بعدتر وزیر کشور کل ماجرا را تکذیب میکند و میگوید قرار نیست برق صنایع بزرگ قطع شود.
۴. امروز (شنبه ۲۷ اردیبهشت) پنج تشکل بزرگ معدنی، فلزی، فولادی و سیمانی کشور، به رئیسجمهوری نامه مینویسند تا جلوی تعطیلی کارخانههای فولاد و سیمان و معادن را به علت قطع برق بگیرد.
این ناهماهنگی و حرفهای ضد و نقیض که از زبان دولتمردان بیرون میآید، چه پیامی دارد؟ آیا چنین تصوری را بهوجود نمیآورد که تصمیمگیری و سیاستگذاریِ بخش تولید در دولت، جزیرهای شده و ساختار دولت درباره تولید و تجارت، تفکرِ منسجم و واحدی ندارند؟
از دل دعوای وزارت نیرو و صمت و پادرمیانی وزارت کشور، این موضوع استنباط میشود که وزیر نیرو ساز خودش را میزند و برایش مهم نیست قطعی برق چه بر سر تولید، درآمد و اشتغال میآید. عباس علیآبادی، که به گواه برخی از فعالان بخش تولید و تجارت، ضعیفترین وزیر تاریخ وزارت صمت بوده و در دوران وزارتش خود را وزیر التماس مینامید، حالا در وزارت نیرو، ضربهزنی به بخش تولید کشور را برعهده گرفته است.
او که در دوران مسئولیتش در وزارت صمت، گفته بود خودروی برقی ساخته ولی عملا خودرویی برقی نساخت که بتواند وارد بازار شود، حالا وعده داده مشکل برق تا پایان امسال بهتر میشود!
وزیر صمت نیز در این میان کاری از دستش برنمیآید و استراتژی انتقاد را در دستور کار خود قرار داده است.
وزیر کشور نیز اصل دعوا را بیاساس دانسته و موضوع را تکذیب کرده است.
بهتر نیست لااقل اعضای دولت، کمی در بیان تصمیمهای کلان با هم هماهنگ باشند؟
بهتر نیست که بهجای طرح دعوا در مطبوعات، وزرا، تشکلهای تخصصی و مدیران صنایع انرژیبر، در جلساتی به تفاهم و درک متقابل از وضعیت موجود برسند؟
در این میان رئیسجمهور مرتب وعده میدهد که با نور خورشید، مشکل برق را حل خواهد کرد. اما کارشناسان میگویند چنین اقدامی نشدنیست! آیا با حرفدرمانی، مشکل کمبود برق و اثر نامطلوب آن بر تولید، حل خواهد شد؟
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست